نبض قلم

پایگاه تحلیلی پژوهشی نبض قلم | نسخه آزمایشی

http://bayanbox.ir/view/4271069328971287694/%D9%87%D8%AF%D8%B1114.png

ولایت فقیه یک اصل مقبول در جوامع شیعی

خانه | سه شنبه, ۲۰ بهمن ۱۳۹۴، ۱۲:۲۳ ق.ظ | ۰ نظر

آیا این اصل در جوامع دیگر نیز قابل اجراست؟

تصویر پست

حسن فقیه؛

ولایت فقیه در تاریخ شیعی دارای قدمت بسیاری است, البته قوت و ضعف نقش ولی و روحانی در ادوار مختلف متفاوت است.

روحانیت تشیع بی تردید در عصر صفویه به انسجام و تعینی نایل آمد که سرنوشت آتی آن را به مثابه قشر و گروهی متنفذ رقم زد; انسجامی که پیشتر در هیچ یک از مقاطع تاریخ ایران و اسلام از آن اثری نمی بینیم. علمای دین، پیش از صفویان، از نظر سیاسی اقتدار محدودی داشتند.

تلاش ما در این نوشته بر آن است که تبیین نماییم, مقبولیت ولایت فقیه با نظر به تاریخ چگونه بوده و اینکه آیا امکان اجرای این نوع حکومت در جوامع دیگر وجود دارد یا خیر؟

برای آغاز این بحث در ابتدا به توضیح برخی از مفاهیم می پردازیم.

مفاهیم:

مشروعیت

منظور از «مشروعیت» این است که کسى حق حاکمیت و در دست گرفتن قدرت و حکومت را داشته باشد، و مردم وظیفه خواهند داشت از آن حاکم اطاعت کنند..

مقبولیت

منظور از مقبولیت «پذیریش مردمی» است. اگر مردم به درخواست فرد یا گروهی برای حکومت، تمایل نشان دهند و خواستار اعمال حاکمیت از طرف آن فرد یا گروه باشند و در نتیجه براساس خواست و اراده مردم حکومتی تشکیل گردد، گفته می‌شود آن حکومت دارای مقبولیت؛ و در غیر این صورت فاقد مقبولیت می‌باشد.

 به عبارت دیگر حاکمان و حکومت‌ها را می‌توان به دو دسته کلی تقسیم کرد:

1- حکومت‌هایی که مردم و افراد یک جامعه از روی رضا و رغبت تن به حاکمیت و اعمال سلطه آنها می‌دهند؛

2- حاکمان و حکومت‌هایی که مردم و افراد یک جامعه از روی اجبار و اکراه از آنان اطاعت می‌کنند.

پیشینه عملی ولایت فقیه را میتوان در موارد بسیار زیادی حتی در عصر پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) اثبات کرد؛ زیرا مسلمانان از همان صدر اسلام، با دو مسأله اساسی رو به رو بوده اند:
1. غیبت پیامبر(ص) و حضور نداشتن ایشان در بسیاری از شهرها
2. نیاز مبرم مسلمانان به احکام و دستورهای سیاسی و فردی

بنابراین پیامبر گرامی(ص) به افرادی نیاز داشت تا در غیبت ایشان، احکام را برای مردم تبیین و جامعه اسلامی را اداره کنند.
این مسأله در دوران امامان معصوم(ع) نیز وجود داشت. لذا علاوه بر اینکه در سیره نظری آن بزرگواران مشاهده میکنیم که با الهام از قرآن، به حلّ این مسأله پرداخته اند؛ در سیره عملی خود نیز در مواردی که نیاز بوده با تکیه بر شرایط مهم رهبری (قدرت و توانمندی، امانتداری، علم و آگاهی به احکام و دستورات الهی و...) اقدام به تعیین افراد واجد شرایط میکردند؛ مانند: حذیفه بن یمان به عنوان ولی فقیه اول مدائن، سلمان فارسی به عنوان ولی فقیه دوم مدائن، عمار بن یاسر به عنوان ولی فقیه کوفه، مالک اشتر به عنوان حاکم و ولی فقیه مصر.

در زمان غیبت هم فقهای بزرگوار اسلام، با تکیه بر آیات و روایات و ادله عقلی که فقیه واجد شرایط را در غیبت معصوم(ع) برای اداره و رهبری جامعه اسلامی منصوب نموده اند همواره در صدد تشکیل حکومت اسلامی و اجرای احکام و تعالیم آن در جامعه و تحقق آرمانهای آن بوده اند. البته زمانی که زمینه ها و شرایط دستیابی بدین مهم به طور کامل فراهم نبود، آنان به مرتبه ای مناسب با اقتضای شرایط محیطی بسنده کرده و در پی تحقق زمینه لازم برای تشکیل حکومت اسلامی بوده اند.اما لازم است به این نکته توجه شود که درتمامی مثال هایذکر شده , جوامع آماده و پذیرای ولی بودند و در برخی از موارد خودشان از امام درخواست تعیین ولی فقیه میکردند.

به عبارت دیگر باید گفت که حکومت ولایت فقیه برای تشکیل نیازمند دو رکن اساسی است: مشروعیت و مقبولیت

در مشروعیت میگوییم که باید شخصی وجود داشته باشد که با نص خدای تبارک و تعالی و با قول پیامبر خدا و یا قول امام معصوم برگزیده برای تشکیل حکومت باشد

و در مقبولیت به این نکته باید توجه شود که حضور مردم در عرصه تشکیل حکومت بسیار موثر و سرنوشت ساز است زیرا درست است که مشروعیت حکومت توسط خداوند امضاء شده است ولی تحقق آن به دست مردم است .

 به عنوان مثال: حضرت امام علی بن ابیطالب (ع)  دارای مشروعیت صریح برای تشکیل جکومت از سوی خداوند و پیامبر بودند ولی با این حال مشاهده میکنیم که مردم این حکومت را قبول نداشتند و این منصب را به شخص دیگری واگذار کردند که او از مشروعیت برخوردار نبود.

 با این مثال تفاوت مقبولیت و مشروعیت و همچنین نقش تاثیر گذارمردم درتشکیل حکومت صالح و غیر صالح به خوبی روشن می شود.

 پس اولین شرط برای تحقق جکومت ولایت فقیه در یک جامع (که دارای دو عنصر مشروعیت و مقبولیت) باشد این است که یک جامعه ی شیعی باشد . تنها در اندیشه و فقه شیعه میتوان به حکومتی رسید که در راس آن حاکم عادل فقیه منصوب از طرف خداوند (هر چند به طور غیر مستقیم) باشد و مردم نیز با اختیار خود از آن پیروی کنند به عنوان مثال در اندیشه اهل سنت هر شخصی هرچند ظالم و فاسق زمام امور را در دست گرفت برمردم ولایت دارد و مردم نیز باید از ان  اطاعت نمایند.

دومین مساله ای که نیازاست به آن اشاره کنیم این است که مردم در جوامع شیعی هرگز تن به زمامداری امور توسط فرد فاسق و غیر دینی نداده اند حتی اگر در بازه ای از زمان حکومت در دست فاسقی افتاده باشد و توان تغییر آن را نداشته باشند، باز هم قلبا با آن حاکم سازگاری نداشته و همکاری نمی کنند. گواه این مطلب را می توان در تمامی دوران های قبلی تا صدر اسلام قرار داد.

همانطور که میبینیم در دوران خلافت خلفاء سه گانه عده ای از شیعیان همچون ابوذر و سلمان تمامی امورات خود را از قبیل احکام و قضاوت ها و سوالهای خود را نزد امیرالمومنین حل میکردند. ویا در دوران امامان بعدی تمامی امور شیعیان به وسیله امامان حل میشد. این مساله بیان گر این است که این تفکر (لزوم حکومت برای فرد معصوم و طاغوت بودن سایر حکومت ها) باید در یک جامعه نهادینه شده و جزء اصول مسلم فکری جامعه باشد.

سومین مساله برای رسیدن به پاسخ این است که ملا ک ما از جامعه مشخص باشد . منظور ما از جامعه اگر بر طبق مرزبندی های امروزی و تعاریف جامعه شناسانه مصطلح باشد به این معنی است که : عده ای از مردم جهت تسهیل در امورات زندگی خود و با آداب و سنن و قوانین خاص  در یک مکان مشخص دور هم گرد آمده و با یکدیگر زندگی میکنند . طبق این تعریف جامعه دارای قیدهای زیادی است مانند جوامع جغرافیایی، جوامع فرهنگی و جوامع سازمانی. مثلا ازنظر جغرافیایی  تقسیم میشود (جامعه روستایی، جامعه شهری، جامعه استانی، جامعه کشوری، جامعه قاره ای و جامعه جهانی).

اما یک نوع از جوامع که مد نظر اسلام است و میتوان قرابتی بین آن و بین جوامع فرهنگی مصطلح امروزی نیز پیدا کرد ، تقسیم بندی جوامع بر اساس ایمان و کفر است.یعنی تمامی مومنین در هر کجای مرز جغرافیایی بر اساس ایمان خود یک جامعه واحد را تشکیل می دهند.

حال باتوجه به توضیحات فوق به سوال مطرح شده پاسخ میگوییم:

سوال: بسترهای تاریخی مقبولیت ولایت فقیه در جوامع شیعی و بررسی امکان اجرای آن در دیگر جوامع

جواب: آنچه که باعث مقبولیت ولایت فقیه در جوامع شیعی شده است نوع تفکر شیعیان براین مساله می باشد که توسط معارف ناب ائمه معصومین علیهم السلام بنا نهاده شده است. یعنی شیعیان در سایه ی مشروعیتی که برای ولی فقیه وجود دارد آنرا میپذیرند و اطاعت از آنرا بر خود واجب می دانند.این مساله دربزنگاه های تاریخی همچون نهضت تنباکو، نهضت مشروطه، نهضت نفت و انقلاب اسلامی به خوبی خود را نشان داده است. اما امکان اجرا در جوامع دیگر مبتنی بر یکسری لوازم همچون شیعه بودن جامعه و نیز عبرت گیری از جوامع شیعی دیگر است. هرچند اگر ما قائل به مرز بندی اسلامی شویم،‌ اگر در یک جامعه شیعی حکومت به دست ولی فقیه بیفتد، دیگر شیعیان در تمامی نقاط جهان (مانند لبنان، عراق،‌ نیجیریه، لیبی و...)‌ ملزم به تبعیت از او می باشند زیرا با ادله ثابت کردیم که ولی فقیه نائب عام امام معصوم علیه السلام بوده و تبعیت از نائب بر همگان واجب است و همین نظر صحیح است. اما اگر بر طبق دیگر نظرات جامعه شناسانه به جوامع نگاه کنیم باید پارامترهای فوق از قبیل شیعی بودن جامعه و نیز عبرت تاریخی از جوامع شیعی دیگر را مد نظر بگیریم (این نظر خالی از اشکال نیست).

 

ما قائل به مرز بندی اسلامی هستیم، پس‌ اگر در یک جامعه شیعی حکومت به دست ولی فقیه بیفتد، دیگر شیعیان در تمامی نقاط جهان ‌ملزم به تبعیت از او می باشند.

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی